درک گناه

توانایی درک گناه نعمتی است عظیم

برخی از افراد هستند که چون مرتکب گناه می شوند، احساس شرم از خالق سرتاسر وجودشان را فرامی گیرد و دچار احساس عذاب وجدان می شوند . این احساس نشانه ی خوبی است و این مطلب را می رساند که نفس آنها در مرتبه ی خوبی قرار دارد و هنوز نسبت به ارزش وجودی خودشان آگاه هستند و می توانند آنقدر مرتبه ی خود را افزایش دهند تا هم خدا از آنها راضی و خشنود باشد و هم ایشان از خالقشان راضی و خشنود باشند. به این حالت نفس، لوامه یا سرزنش کننده گفته می شود و چنین فردی خیلی متفاوت است با آن انسانی که گناه جزء طبیعت ثانویه وجودیش شده و به آسانی مرتکب گناه می شود بی آنکه حتی ذره ای خجلت زده شود و خداوند را ناظر بر خویشتن بداند . بر این دسته از افراد عموماً نفس اماره شان فرمان می راند و آنها را به بدی ها رهنمود می شود و از مسیر هدایت باز می دارد . در واقع می توان گفت این انسانها دیگر بنده ی خدا نیستند بلکه بنده ی هوای نفس و شیطان شده اند و خداوند هم آنها را به حال خود واگذار کرده است و چقدر تأسف ناک است حال و روز بنده ای که خدایش او را به حال خود واگذار کند ...

و آیا کسانی که نسبت به حقیقت وجودی خود آگاهی دارند و نسبت به خود هوشیار هستند با افرادی که در خواب غفلت به سر میبرند برابرند؟  مسلماً هرگز!

اگر انسانی که مرتکب گناه شده است بفهمد که گناه کرده و از گناه خود شرمگین گردد و بعد از آن توفیق توبه کردن را داشته باشد این هوشیاری فرد خود نعمتی است بزرگ از جانب پروردگار. و این یعنی فطرت او تا به این اندازه پاک و زلال است که خیلی زود متوجه اعمال خود شده است و این یعنی وجدان این فرد هنوز زنده است و خداوند هنوز او را به حال خود واگذار نکرده است بلکه می خواهد به او فرصتی دوباره عطا کند تا دوباره به درگاهش بازگردد.و این سخن امام کاظم (ع) که فرمودند: "از ما نیست کسی که هر روز اعمال خود را محاسبه نکند تا اگر نیکی کرده از خدا بخواهد که بیشتر نیکی کند و اگر بدی کرده از خدا طلب آمرزش نموده و توبه کند"به روشنی  بر اهمیت حفظ آگاهی و هوشیاری هر فرد نسبت به نفس خویش و غفلت نورزیدن دلالت دارد.

به امید اینکه همه ی ما بتوانیم با محاسبه ی نفس خویش از نعمتی که خداوند به ما عنایت فرموده؛ یعنی وجدان اخلاقیمان به خوبی محافظت کنیم و هیچ گاه آگاهی و هوشیاری خودمان را نسبت به نفسمان از دست ندهیم و دچار غفلت نگردیم و نهایتا بتوانیم با خوب زندگی کردن به سعادت و خوشبختی برسیم . و در آخر اینکه این نکته را هیچگاه فراموش نکنیم که توابیت و بخشش پروردگار پایان ناپذیر است البته به شرط آنکه توبه کننده واقعاً توبه کار باشد و این سخن امام محمد باقر(ع) چقدر زیبا و دلنشین است که فرمودند:همانا خداوند به توبه بنده خود خوشحال تر از مردى است كه در تاريكى ،شتر و توشه خود را گم كرده باشد و آنها را بيابد پس خداوند به توبه بنده اش از چنين مردى در آن حال كه راحله گم شده را پيدا كند ،شادتر است[1]




 



[1] - اصول کافی، جلد 4، ص 167

غروب تابناک ترین خورشید


غروب تابناک ترین خورشید

سلام بر نبی رحمت...

"پدر! تو همچون ماه چهارده شبه بودی، روشن و روشن گر، که از تو کسب نور می شد و کتاب آسمانی از جانب خدای عزتمند بر تو فرود می آمد. و جبرئیل با آوردن آیات وحی با ما انس یافته بود . اما تو رفتی و همه نیکی ها نیز رخ پنهان نمود.

اینک شهر با همه ی پهناوری اش بر من تنگ شده و دو نواده ات خوار گشته اند و این برای من رنج آور و محنت زاست .

ای کاش مرگ قبل از تو ما را در می یافت! تو درگذشتی و انبوهی از خاک (که پیکرت را پوشانده) میان ما مانع شده است. ما با فقدان تو به مصیبتی گرفتار آمده ایم که هیچ محزونی- در عجم یا در عرب- به چنین محنتی مبتلا نشده است. پس تا هرگاه که زنده ایم و تا دیدگانی برایمان باقی است بر تو می گرییم..."[1]

چقدر دردناک است غروب تابناک ترین خورشید!

و چقدر تأسفناک است قدرناشناس بودن و خیلی زود او را از خاطره ها محو کردن !

و این گونه پس از شهادتش دل صدیقه کبری از غصه خون شد !

دل بانو را خون کردند حرمتش را شکستند و  جز عده ای محدود هیچ کس با او احساس همدردی نکرد بلکه این مردمان حق مسلم اهل بیت را تضییع نمودند و با پیمان شکنی داغی دیگر بر سینه ی بانوی بزرگوار اسلام گذاردند ...

حال ما چگونه ایم؟! پیمان شکنیم؟! یا هنوز هم به پیامبرمان وفاداریم؟! آیا مردم روزگار ما توانسته اند اجر زحمت های پیامبرشان را که همان دوستی با اهل بیتش می باشد به خوبی ادا کنند و بدین وسیله دل خانم فاطمه زهرا(س) را شاد گردانند ؟ آیا دوست داشتن اهل بیت از صمیم قلب کافیست یا اینکه باید این دوستی را در عمل هم ثابت کرد؟!

ما در کدامین سمت و سو ایستاده ایم؟!...

خدایا یاریمان کن که قدرناشناس و پیمان شکن نباشیم.

آمین...

 

 



[1] - قسمتی از متن و ترجمه ی خطابه ی دادخواهانه ی حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س)، کتاب بوی گل یاس، تقطیع و ترجمه بدالله رضاداد.

بهانه ای برای بودن

بهانه ای برای بودن

بعضی چیزها در زندگی بهانه است !

مثل مهربانی که بهانه ایست برای نشان دادن عشق و دوستی

مثل باران که بهانه ی طراوت و تازگی زمین است

مثل اشک که بهانه ی دلتنگیست

و مثل نوشتن که بهانه ای است برای ذکر بهترین نام!

 نام زیبای موعود!

اسمی که بهانه ای است برای زندگی و زنده ماندن

موعودی که بی او هیچ بهانه ای برای بودن نیست

موعودی که اگر او نباشد هیچ کس نیست

"الهم عجل لولیک الفرج"